کیان در آتلیه خاله زهرا
سلااااااااااااااام الان که دو تا مطلب پشت سر هم نوشتم دیگه میدونم که خدا رو شکر حالتون خوبه. شما هم میدونین که حال ما خوبه بریم سراغ اصل مطلب: این روزا مامان پریبا یه کم سرش شلوغه واسه همین صبحا که من میرم دانشگاه کیان میره پیش خاله اش. فقط خدا میدونه که این دوتا چقدر با هم کیف میکنن و بهشون خوش میگذره. کیان بی هیچ اعتراضی از دست زهرا شیر و میوه و غذا میخوره. باهاش بازی میکنه. بی نهایت بوسش میکنه . و جایی که زهرا هست محاله بغلِ کسی دیگه بره. وقتی هم که قراره چندتایی سوار ماشین بشیم میگن زهرا و کیان برن جلو. چون کیان در حضور زهرا منو اصلا نمیبینه. خلاصه کیان با لب خندون میره خونه خاله اش، با چشم گریون از خاله اش ...
نویسنده :
قویترین مامان دنیا
3:24