سورپرایز شیرین
امروز صبح ساعت 11 مامان فرح زنگ زد و من در عالم خواب و بیداری گوشی رو برداشتم. (دیشب شازده کوچولو ما رو بیدار نگه داشته بود) وقتی مامان فرح دیدن من خوابم،خداحافظی کردن.ولی من تو همون عالم خواب و بیداری حس کردم که خیلی لحن صداشون خوشحال بود. تا بیدار شدم و شیر کیان رو دادم و ناهار پختم ساعت شد 1 ظهر. وسط ناهار خوردنمون بود که پرسیدم رضا چه خبر؟؟؟؟؟رضا هم که فکر میکرد من میدونم گفت:چه جالب که سودابه اینا اومدن نه؟؟؟؟؟؟؟؟(سودابه جون خواهر شوهرم هستن و تو سوئد زندگی میکنن.) منو میگی انقدر تعجب کردم و خوشحال شدم که نگو. زنگ زدم باهاشون صحبت کنم که گفتن رفتن خونه بابا مهدی. عصری به خاطر پرو لباسم نشد که بریم کرمان...
نویسنده :
قویترین مامان دنیا
0:04