کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

پسرم اسطوره دنیای منی

ثانیه ها آرامتر...........

1392/10/22 2:21
285 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااااااااااااام

خوبین دوستانِ مجازیِ بسیاااااااااااااااااااار با معرفتر از دوستانِ واقعیِ من؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما هم خوبیم خدا رو شکر.

کیان هم خوبه. خدا رو شکر. الان درسم تموم شد،تموم که نه، من خسته شدم خواستم بخوابم که چشمم افتاد به کیان. یه لحظه احساس کردم چقدر بزرگ شده. ماشالله.این عکِسِ همین الانشه.

 

 

چه زود بزرگ شدی کیان. انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی. ده ماه چه زود گذشت. هر چی برمیگردم به عقب فقط میبینم که تو رو زدم زیر بغلمو دارم میدوَم. خوب شد این وبلاگ رو ساختم و یه گوشه از بزرگ شدنتات رو توش مینویسم وگرنه با این شرایط روحی و کاری حتما خیلی چیزا رو فراموش میکردم. خدا خیری به عمه سودابه ات بده که بنیان گذار این کار تو فامیل بود.

خیلی اذیتت کردم مامان خیلی .ببخشید. میدونم مامانِ خوبی برات نبودم. خیلی خیلی بهترین از این میشد که باشم ولی متاسفانه اونقدر درگیر فردای موعود هستم که رمقی برام نمونده.

من آدمیم که به بچه دوست بودن تو فامیل مشهورم. کلا حوصله بچه زیاد دارم. ولی متاسفانه .......

متاسفم کیان. معذرت میخوام مامان. به خاطر تمام لحظاتی که تو میای پشتِ درِ اتاق و میدونم که میخوای بیام بیرون و بازی کنیم ولی من باید درس بخونم. متاسفم به خاطر تمام روزایی که دور از بابات داری بزرگ میشی. متاسفم که جمع خانواده مون جمع نیست.

همه میگن الان خیلی کوچولویی و متوجه نمیشی. همه میگن مادربزگات،بابات و.....

ولی من میفهمم که میفهمی. میفهمی که روز اول که رسیدیم خونه خودمون با شنیدن صدای مادربزرگت کلی گریه کردی. میفهمی که روز اول برگشتت به اینجا بغض داشتی و با هیچ کس حرف نمیزدی. تو میفهمی کیان. همه این استرسایی رو که من بهت منتقل میکنم درک میکنی پسرم.

اون از بارداری که همش تو قطار بودمو اینم از الان.

بعضی وقتا که دارم وبلاگ نی نی های همسن و سالت رو میخونم خیلی غصه میخورم که من خیلی کارا برات نکردم. من خیلی بد بودم کیان.

اونقدری که تو به من میرسی و حالِ منو خوب میکنی،من کمک حالت نیستم مادر.

روزی که داشتیم برمیگشتیم تو نمازخونه فرودگاه کلی نی نی بود. یه ماهه دوماهه شش ماهه....

تو دلم میگفتم وااااااااای اینا چقدر کوچولواَن. چقدر دیگه سفر با اینا سخته. بعد یادم اُفتاد که هاااااای پریسا ،کیان بیست روزه بود تو آوردیش ارومیه.یادم رفته کیان . به همین زودی یادم رفته.

تو داری بزرگ میشی. قشنگترین روزات دارن تو لحظاتِ پرالتهابِ من گُم میشن. یه کم آرومتر لطفا.میشه؟؟؟؟؟

بعد از دوتا بارداری ناموفق،کلی برایِ اومدنت برنامه داشتم. دستم بسته اس کیان. الان دستم بسته اس. همه میگن آخرش خوب میشه. همه میگن نتیجه شو میبینی. میگن در آینده پسرت بهت افتخار میکنه. میگن همه چی قراره درست بشه.

اونوقت با بابایی سه تایی با هم زندگی میکنیم. اونم یه جایِ خوب. میشه تا اونروزِ خوب یه کم آرومتر بزرگ شی.

من نمیتونم. اگه میشه بازم تو مراعات حالِ منو بکن. ممکنه؟

 

من دلم میخواد همه ثانیه هامو با تو بگذرونم. میخوام همه مراحلِ رشدت رو کامل بفهمم. میخوام همه عمرم صرفِ بازی با تو بشه. نمیخوام در آینده بگم ما که از بزرگ شدنِ کیان هیچی نفهمیدیم . نمیخوام تو هم مثلِ همه بچه هایِ اول در موردت کوتاهی بشه.

.

.

.

.

.

بیقراریِ من برای تو تمومی نداره کیان.

 

دوسِت دارم پسرم. ............

کیانم نهایت آرزویِ من، کیانم ثمره ی عشقِ نجیبِ من رضا، کیانم نور قلبم، فروغِ دیده ام، تاجِ سرم، مایه افتخارِ من، عاشقتم مادر. عاشقتم. به تو محتاجم کیان. به تو و آرامشی که از وجودت میگیرم محتاجم.

نجابت چه ارثِ زیبایی بود که پدرت به تو بخشید.

خدایِ من، خدای بزرگ و مهربون من، خودت که میبینی ...........یه کاری بکن. یه معجزه نشونم بده خدا که خیلی خسته ام.

وقتی اینهمه سختی میکشیم و بعد میبینم آینده روشن در گروِ داشتن پول و پارتیه که ما نداریم ، خُب اینطوری میشم دیگه.

من نمیخوام جایِ کسی رو بگیرم. من جایِ خودمو میخوام. اصلا خودت واسه هممون جا باز کن.

خدای خوبم اگه ناشکری کردم ببخش. میدونی که هیچی تو دلم نیست . وقتی دلم پر باشه مغزم خالی میشه. ببخشید. ببخشید.

برای پایان خوش چندتا عکسِ باحال از کیانِ باغِ بابا

 

کیان در قطار

 

 

کیان در بدرقه مادبزرگ و پدربزرگ به کربلا

 

 

کیان بازیگر نقشِ حسنی نگو بلا بگو

 

 

کیان و کیک تولد مامان

 

 

خودم عکسا رو دیدم حالم خوب شد. خدایا دستت درد نکنه.

ارادتمندیم

میرویم میخوابیممممممممممممم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان ایمان
22 دی 92 4:32
سلام عزیزم الهیییییی چقدر ناز خوابیده قربونش برممممممم ناز باشی خوشجله به به عجب کیکی نوش جانننننننننننن انشالله تولد اقا کیان عزیزم چقدر قشنگ نشسته تو قطار خدارو شکر اذیتت نکرد الله ساخلاسین منیم وریمنن اوپ کیانی دونیاجان سوریم سیزییییییی
قویترین مامان دنیا
پاسخ
واااااااااااااااااااای مرسی از اینهمه محبتت عزیز دلم. ما هم قد دنیا دوستتون داریم. اولِ صبحی از خوندن نظرت غرقِ شادی شدم. ممنونم خیلی
مامان آرشیدا
22 دی 92 12:08
فدات شم خاله عاشق این پستونک خوردنتم
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مرسی خاله
مهديه
22 دی 92 12:14
سلام پريساجون...خوبي؟ الهي خواهر چقدر دلت پره ه ه ه ه.....اما بدون همونجوري كه گفتي كيان همه چي ومتوجه ميشه زحمتاي شما وتلاشاي شمارم متوجه ميشه وازشون الگو بر ميداره...گفتي از بارداري اين پسر مارو هي اينور اونور بردي....اينكه خوبه اجي از همون جنيني ياد گرفت بايد براي زندگيش تلاش كنه بايد حركت كنه...مطمئنم كه بزرگم بشه قطعا يكي از انسان هاي تلاشگر وموفق زمان خودش ميشه انشالا عين مامان گلشميشه گفت يه مامان نمونه اي پريسا جون چون هم بچتو به دندون كشيدي و نگرانشي هم به كاراي خودت ميرسي....خدا قوت داري والا...من كه وقتي ميفكرم ميبينم من يكي شايد نتونم كاراي تورو انجام بدم اما تو تونستي وميتونيپس نا اميد نباش وبه تلاشت ادامه بده كه اينده خيلي خوبي در انتظار شماس انشالا
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مرسی که اینقدر خوب روحیه میدی عزیزم. ممنون از مهربونیات
مامانی غزل جوون
22 دی 92 12:16
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای از این حس مادرانه زیبا ایشالله همه چی درست میشه گلم هرچند این جمله ام خیلی تکراری بود اما چیز دیگه ای به ذهنم نرسید به روزهایی خوش آینده فکر کن انرژی مثبت بگیری ایشالله کیان هم درکت میکنه مواظب خودت باش بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مرسی دوستِ نازنینم. ممنون از اینکه همیشه هستی
مهديه
22 دی 92 12:17
ببخشيد اونقد غرق در گفته هات شدم يادم رفت بگم منم كيان جون وميبينم با خودم ميگم يعني پسر من كي مياد وكي اينجوري نازو جيگر ميشهخدا كيان جون واز چشم بد وخطرات حفظش كنه...ماشالا ماشالا به پسرمون
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مرسی عزیزم. انشالله به زودی پسرِ نازت به دنیا میاد و تو کلی ذوقِ کاراش رو میکنی
مریم مامان پارسا
22 دی 92 14:07
سلاااااااااااااااام, امیدوارم زود زود نتیجه شیرین زحمتا وسختیاتو بچشی مثل کیک تولدت. کیان عززززززیزم رو ببوس احسنت کیک تولدت خیلی خوب شدهاااااااااا
قویترین مامان دنیا
پاسخ
تاپایی واقعا فکر کردی من تا این حد در آشپزی تبحر دارم؟؟؟ ین کیک آماده رو اینجا مامان اینا برام گرفتن. کیک خودمون قابلِ عرضه نبوده
مامان مینا
22 دی 92 14:59
عزیز دلم کیانعزیزم شما مامان خیلی خوبی هستیتمام این کارارو برا آینده بهتر خانواده وکیان جونم انجام میدید...ایشالا به این زودیا ثمره ی تموم سختی ها رو میبینی و تموم این خستگی ها از تنت درمیاد
قویترین مامان دنیا
پاسخ
انشالله. ممنون از دعای خیرت عزیزم
مهسا
22 دی 92 16:49
کیان می فهمه..کیان درک می کنه..کیان می بینه...می بینه که تمام تلاشت واسه بهتربودنتون هست... می بینه که مادرش داره سختیها رو تحمل می کنه واسه خاطر کیان... عزیزم. خدا بزرگه.. حتما نقشه های قشنگی واست داره... معجزه ها دارند اتفاق می افتند...عزیزم درست می شه. پریسای با معرفت همه چی درست می شه.
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مهسای عزیزم تو یکی از بهترین اتفاقات این دوران منی. خیلی خوبه که هستی و اینقدر درک میکنی. انشالله هر چه زودتر کاروبارات درست میشه و میری پیشِ آرشِ عزیز
مامان لیانا
22 دی 92 16:55
سلام مامان جون شما یکی از بهترین مادرای دنیا هستی کیان در آینده حتما بهت افتخار میکنه..همین که با یه فرشته کوچولو با این مسافتتت طولااااانی فکر کنم رفسنجان باشی تا ارومیه همت کردی داری ادامه تحصسل میدی بچه داری از یه طرف درس و دانشگاه از طرف دیگه دوری از همسر همه رو به جون خریدی و داری ادامه میدی نشون میده مادری هستی که فردا میتونی پشتوانه محکمی واسه کیان باشی صد در صد کیان تا الان کمبودی حس نکرده چون شاده چون میخنده چون رشد طبیعی داشته مامانی پس ادامه بده به امید فرداهای بهتر
قویترین مامان دنیا
پاسخ
نظرت رو چند بار خوندم. چقدر وجود شما دوستان نعمت بزرگیه. عزیزم ممنون از اینهمه انرژی مثبتی که بهم دادی.خوشحالم از آشنایی باهات.
مریم مامان پارسا
22 دی 92 22:32
آره واقعا فک کردم به خلاء آشپزی رسیدی به اونم میرسی مامانییییییییییی
قویترین مامان دنیا
پاسخ
حالا تو به هیشکی نگو خُب؟
مامان رادمهر جوجو
23 دی 92 9:50
عزیزم نمی خوام منم مثل بقیه بگم که بعدها نتیجه کارت و می بینی و همسرت و کیان جان به وجودت افتخار می کنند که درست هم میگن می خوام بگم منم که دوست مجازیت هستم به بودن زن و مادری از جنس خودم با این همه پشتکار و تلاش و اقتدار افتخار می کنم و داری کم کم برام یک الگو می شی و با هر خاطره از زندگیت که می خونم بعضی جاها به خودم نهیب می زنم که می شه با سختی کنار اومد و به چیزهایی که می خواهی برسی دوست دارم و از آشنایی با شما خیلی خوشحالم
قویترین مامان دنیا
پاسخ
وای کلی خجالت کشیدم. ممنونم دوست خوبم. منم با دیدن وبلاگ شما میگم پریسا یه کم هنر یاد بگیر
فریده
23 دی 92 10:12
کلی نوشتم فکر کنم اینترنت قطع شد نیومد
قویترین مامان دنیا
پاسخ
نه اومده .
فریده
23 دی 92 10:26
فکر کنم موقعی که می خواستی که مطلب رو بنویسی خیلی خسته بودی ، داخل ذهنت پر بوده از فرمولهای فیزیک . عزیزم تو بهترین مامان دنیایی . با این همه مشغله ذهنی که داری همیشه وبلاگ کیان جون رو آب دیت می کنی . تو بهترین و مهربون ترین مامانی . پرهام که دنیا آمده بود هر کسی که از راه می رسید به هم می گفت این جوری بهش شیر نده ، اونجوری پوشکش رو عوض نکن ، اینجور بغلش نکن ، هر کسی یه نظر می داد منم خیلی ناراحت می شدم . یه روز به خواهرم گفتم حرف خوبی بهم زد ، گفت همه ما مادرها همیشه یه احساس گناه همراهمون هست . همیشه احساس می کنیم بهتر از این می تونستیم بچه مون رو بزرگ کنیم . این عذاب وجدان باعث می شه که هر وقت بچه دیگه ای رو می بینیم سریع عکس العمل نشون بدیم . حالا شما هم همیطور شدید . این قدر به کیان می رسید و مثل گل دارید بزرگش می کنید ولی احساس می کنید درس خوندن باعث شده کمتر بهش توجه کنید . در صورتیکه این درس خوندن نه تنها برای کیان مضرر نیست بلکه کاملاً به سودش هست . یه دوست دارم مامانش وکیل هست ، اونم حقوق می خوند تعریف می کرد می گفت بعضی از مطالب کتاب رو احساس می کنم قبلاً خوندم و از حفظ هستم وقتی به مامانم می گم می گه زمانی که شما رو حامله بودم من دقیقا همین کتاب رو بایستی می خوندم . مطمئن باش ، مطمئن باش و مطمئن باش که تو بهترین مامان دنیایی، این رو هزار بار بنویس ، مشق امشبت هست .
قویترین مامان دنیا
پاسخ
سلاااااااااااااااام. خوبی فریده جونی؟؟؟؟؟؟؟؟ اولا مرسی که وقت گذاشتی و اینقدر طولانی برام نوشتی. ثانیا آره عذاب وجدان افتاده تو جونم و ولم نمیکنه. ثالثا درست حدس زدی کلی فرمول مزخرف داره تو مخم دور میزنه. مطلبت در مورد دوستت جالب بود. یعنی ممکنه یه روز کیان دوست داشته باشه نانو لایه درست کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ توکل بر خدا. انشالله هر چی خیره پیش بیاد. ممنون از حضور همیشگیت دوست خوبم برم مشقامو بنویسم
مامان عبدالرحمن اویس
23 دی 92 17:56
عزیزم بااین عکسهای قشنگت پریسا جوووووووووونم مطمعن باش بهترینی واسه کیان نازنین
مامان ایمان
23 دی 92 21:59
مثل هیچکس
26 دی 92 12:45
درانتهای شب نگرانیهایت رابه خدا بسپار و آسوده بخواب که او بیدار است...
زندایی
7 بهمن 92 16:25
پریساجون خوبی؟چیکارمیکنی بازحمتای ما؟بالاخره راحت شدم ازامتحانام هروقت بیکار بودی کیانومیاریش منم ببینم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلم تنگ میشه خب
قویترین مامان دنیا
پاسخ
خدا رو شکر. حتما.