زمزمه های مامان برای کیان
سلاااااااااااااااااااااام
دیشب وقتی مامانم داشت کیانُ میخوابوند طنین لالایی اش منو یاد شعری انداخت که چند سال پیش برای اولین بار شنیدمش.
چند سال پیش وقتی داشتم لابلای نوارای قدیمی میگشتم، یه نوار کاست پیدا کردم که روش نوشته بود: "پریسا"
وقتی گذاشتمش تو دستگاه، صدای مامانمُ شنیدم که داشت برای من لالایی و شعر میخوند و صدای خودم که داشتم دَدَ و دِقِل دِقِل میگفتم. کلمه ای که الان کیان خیلی تکرار میکنه.مامانم میخوند:
اِی دختر خوشگلم، امید جان و دلم
بخند برای مامان، دنیا وفا نداره
کلبه ی کوچک ما، بی تو صفا نداره
مامان پریبا میگه من خیلی از شنیدن این شعر خوشحال میشدم.
*************************************************************
منم فکر کردم دیدم خُب منُ کیان هم کلی شعر مخصوص خودمون داریم که من از خوندنش و کیان از شنیدنشون غرق شادی میشیم. پس مینویسمشون تا گذر زمان تو ذهنم کمرنگشون نکنه.
(اینا بعضیاش سروده های خودمن با تقلب فراوانن)
گل پسر داریم کیان قند و عسل داریم کیان
نقلِ تَر داریم کیان شعر و غزل داریم کیان
یکی یک دونه ی من گل گلخونه من
چراغ خونه ی من کیانِ من آآآآآآآآآآآآآآآی کیانِ من
کیان آروومِ جوونم کیانم، مهربونم
کیان شیرین زبونم کیان دَردِت به جونم
کیانُ فداش بشیم ما
درد و بلاش بشیم ما
داداشی تاکاشی، یه وقت غمگین نباشی
ما دوتایی داداشیم، خنده رو و بشّاشیم
ما دو تا چینی هستیم، دست بزنی شکستیم
ولی تو بازیامون ،نازک نارنجی نیستیم
(اینو از قدیما، از برنامه طنز جدی نگیرید، یادم مونده. کلا حافظه شعر حفظ کردنم خوبه )
اگه تو بشی پرنده، من آشیونت میشم
پَر و پَر و پَر، پَر بزن، من آسمونت میشم
اگه تو بشی یه ماهی، منم یه دریا میشم
دستمو مثل موجا روی سرت میکشم
(اینو از عمو پورنگ یاد گرفتم. وقتی اینو میخونم کیان فوری دستاشُ میچرخونه و میرقصه)
کیانِ باغِ بابا، چشم نخوری ایشالللللللللللللللللللللله
(تو این عکس، بعد اینکه کلی خاله اشُ زده، لَم داده تو بغلِش)
فدات بشم الهی، چه خوشگلی و ماهی
کله یِ گنده داری، چشم قلنبه داری، اما سواد نداری؟؟؟؟؟
(اینجا صدامو تغیر میدم و اَخم میکنم و میخونم)
کی گفته بیسواده؟ نه خِنگه و نه ساده
با زنداییش رفته به شهر، تا که بشه عالمِ دَهر
(این شعر اون قورباغه سبزه بود ،که رفته بود پیش زنداییش. یادتونه؟؟؟؟؟)
کلاغ، پَر گنجشک،پَر پروانه،پَر کبوتر، پَر
ماهی؟؟؟ ماهی که پَر نداره،خودش خبر نداره
به غیر آب و دریا،از هیشکی خبر نداره
همش تو فکرِ دریاست
خونه یِ اون توو آبه
وقتی باهات حرف میزنه،تو دهنش حبابه
(اینجا لبامو مثلِ ماهی باز و بسته میکنم و کیان میاد انگشتش رو میکنه تو دهنم)
وقتی شیر خوردن یا غذا خوردنش تموم بشه بهش میگم
نوش جوونِ پسرم، گوشت شه به جوونِ پسرم
و اماااااااااا لالاییِ ما، وقت خواب؟؟؟؟؟؟؟؟
چیزی نیست ، به جز..............
ترانه سوغاتیِ هایده
وقتی میای صدایِ پات از همه جاده ها میاد.........
تا من هستم و کیانِ من، این مطلب ادامه خواهد داشت........................