قالب جدید
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااام
صد تا سلااااااام
خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟
ما هم خوبیم خدا رو شکر.
میخوام براتون قصه بگم:
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
تو یه شب بهاری
یه مامان پریسا بود که حساااااااااااابی دلش گرفته بود،حوصله اش سر رفته بود و اصلا اصلا اصلا دستش به کتاب و دفتر نمیرفت که درس بخونه چون تمرکز نداشت.
مثل همیشه کتابا رو بوسید گذاشت رو طاقچه و اومد تا یه سری به وبلاگ پسرش بزنه.
یه کم که تو کودکیای پسرش چرخید، جَوّ براش سنگین شد. حال و هوای وبلاگ براش خسته کننده شد.
تو دلش گفت تو دنیای واقعی که فعلا دستم از خونه یِ خودم کوتاهه و زندگی رو سپردیم دست خدا،بهتره بیام تو دنیای مجازی یه دستی به سر و روی خونه خاطرات پسرم بکشم.
مامان پریسا فکر کرد ....فکر کرد.....دید راهی نیست باید کُلِ قالب پسرک عوض بشه. دلش یه چیز ساده تر میخواست.
خُب چاره چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
سفارشِ قالبِ جدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه .............نه.......................نه..........مگه با اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها، کسی دیگه میتونه قالبِ نو بخره؟؟؟ نه والله
پریسای قصه ما مثل ای کی یو سان نشست و فکر کرد.
و بالاخره دست به کار شد.
3 ساعت مشغول کار بود.
اولش مثل احمقها قالب قبلی رو پاک کرد. نسخه اصلیشم نداشت. کلا کارش همینه. اگه یه چیزی، یا یه کسی، از چشمش بیفته دیگه آسمون زمین بیاد اونو نمیخواد.
.
.
.
پس راه بازگشتی نبود.
چون کُد نویسی قالب وبلاگ بلد نبود، تا تونست عکس بالای این قالب جدید رو عوض کنه، پدرش در اومد و هزار بار تو دلش به خودش بد و بیراه گفت.
ولی خُب انقدر آزمون و خطا کرد که دیگه همه پیچ مهره های کُد نویسی به روش css خارج و داخل Html رو یاد گرفت.
الان بلده عکس بالای صفحه وبلاگ، عکس بالا پایین هر مطلب، عکس footer ، رنگ کلی قالب، بک گراند رو تغییر بده و بالابر و صفحه ورودی بسازه.
قصه ما به سر رسید ......... اون عقلی که همه می باید داشته باشن به پریسا هیچ وقت نرسید
بالا رفتیم ماست بود.....به خدا قسم،قصه ما راست بود.
خُب ، بچه هایِ عزیز،ما از این قصه چند تا نکته یاد میگیریم:
1- وقتی اعصاب ندارین هیچ تصمیمی نگیرین.
2-حالا که یهویی تصمیم به پاک کردن قالب میگیرین،یه کپی از قبلی برا خودتون بردارین، تا راه بازگشت داشته باشین.
3- حالا هر چقدرم که گرونی باشه آدم باید به قالب سازا یه نظر لطفی داشته باشه.
4-پریسا خودش فهمیده که قالب قبلی بهتر از این بود،شما به روش نیارین. اصلا انگار نه انگار قالبی عوضی شده،مطلبتونو بخونید و نظر بذارید.
......................................................................................................................................
پی نوشت:
بالا و پایین مطلبها عکس گذاشتم،بازم خیلی شلوغ شد. فعلا با همین گلها خیلی احساس خوبی دارم. صفحه ورودی رو رضا دوست نداره ولی به زودی بالابر نصب میشود.
حس خوبی دارم که این کارا رو یاد گرفتم. از این به بعد کلی میتونم تو وبلاگ مانور بدم.
خدایا شکرت به خاطر همه پستیها و بلندیهای زندگی. ما هر چی بالا،پایین بشیم خیالی نیست،مهم اینه که تو از اون بالا هامونو داری و به تلاشها، نا امیدی ها، دل خوشیها و دل مشغولیامون لبخند میزنی.
بنده ی سراپا قصور تو
پَ ری سا