یه گردش زنونه
سلاااااااااااااااااااااام و صد سلااااااااااااام به روی ماهتون
خوووووووووبین؟
ما هم خوبیم خدا رو شکر.
به شدت درگیر و تو بدو بدو هستم این روزا.
ولی این دلیل نمیشه که عادت پارک رفتنمون رو ترک کنیم.
هر طوری که باشه حتی اگه 7 عصر برسم خونه و از شدت تشنگی لَه لَه بزنم بازم کیانو میبرم پارک.
عصر پنج شنبه تصمیم داشتیم بریم باغ وحش. ولی چون زخم پیشونی کیان کاملا خوب نشده بود و خبرای زیادی از آلوده بودن باغ وحشای کشور به گوشمون میرسید این قرار رو کنسل کردیم و با مامان پریبا و زهرا و زندایی شیما رفتیم به پارک و گردش.
کیان از کل پارک به پله های سرسره قانعه کلا.
ما خونه باشیم،پارک باشیم،خیابون باشیم..... برا کیان فرقی نمیکنه.
کیان یه پله پیدا میکنه و با بالا پایین شدن از اون اوقات فراغتش رو پر میکنه.
فقط این وسط من دلم خوشه که بچه مو میبرم پارک هوایی عوض کنه.
البته مامان فرح میگن این عادت کیان به عمه اش رفته و عمه سودابه هم عاشق پله نوردی (و در بزرگسالی کوه نوردی) بودن.
بعلههههه یه پارک دسته جمعی رفتیم اینم عکساش: