کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 30 روز سن داره

پسرم اسطوره دنیای منی

پدر بزرگا و مادر بزرگای کیان

1392/6/8 15:12
449 بازدید
اشتراک گذاری

جک پیغام گیر  تلفن پدر بزرگ و مادربزرگ رو شنیدین:

ما اکنون در دسترس نیستیم،لطفا بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:

اگر شما یکی از بچه های ما هستید، شماره 1 را فشار دهید.

اگر میخواهید بچه تان را نگه داریم، شماره 2 را فشار بدهید.

اگر میخواهید ماشین را قرض بگیرید،شماره 3 را فشار بدهید.

اگر میخواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم، شماره 4 را فشار دهید.

اگر میخواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد، شماره  5 را فشار دهید.

اگر میخواهید بچه تان را از مدرسه برداریم، شماره 6 را فشار دهید.

اگر میخواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا بپزیم، شماره 7 را فشار دهید.

اگر میخواهید امشب برای شام بیایید، شماره 8 را فشار دهید.

اگر پول میخواهید، شماره 9 را فشار دهید.

اما اگر میخواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید،

 

                                          بگویید ، ما گوش میکنیم................................................

پدر بزرگ و مادربزرگای کیان از نوه هاشون دورن.

اول از بابا علی و مامان فرح بگم:

 

این دو عزیز دوست داشتنی کیان ما رو خیلی دوست دارن و به قول خودشون عاشق کیانن.(ما هم عاشقشونیم و دوسشون داریم) معمولا کیان رو زود زود میبینن، چیزی که میخوام بگم در مورد نوه اولشون کسرا جونه. از اونجا که همه میدونیم همه چی اولش یه چیز دیگه اس،مثل عشق اول،بچه اول،.......... نوه اولم یه چیز دیگه اس. کسرا نوه اول این خانواده یکساله که رفته سوئد و از ما دوره.من واقعا وسعت دلتنگیه مامان فرح و بابا علی رو درک میکنم. مامان فرح دلتنگیش بیشتر نمایان میشه. هرجای خونه که باشیم،هرکاری که بخوایم بکنیم مامان فرح یه خاطره از کسرا در اون مورد داره. کسرا کنار درخت انجیر اینو گفت...کسرا سر صبحونه اینو گفت...کسرا وقتی دندون درد می آورد  اینطور بود. عصر که میشه مامان فرح هر نیم ساعت یه بار کامپیوتر رو روشن میکنه و منتظر میشینه ببینه مطلب جدید تو وبلاگ کسرا اومده یا نه. با همینا دلخوشه. پریشب داشت برا کسرا نظر مینوشت، چشاش پره اشک بود . وای که چقدر دلتنگ دخترش و  نوه شه.

 

حالا از ارومیه بگم.

 

 اینم عکس مامان پریبا و  بابا رسول. عکس جدید ازشون نداریم چون سه ماهه که کیان رو ندیدن. کیان نوه اول این خانواده اس و کلیییییییییییییییییی عزیزه براشون. روزی بیست بار زنگ میزنن و میگن گوشی رو بده به کیان. و با شنیدن صدای کیان که بعضی وقتا فقط یه نفس بلنده یا صدای سکسکه روزشون رو شیرین میکنن. بابا رسول بیشترین زنگ رو به کیان میزنه. همه عکسای کیان رو که تو وبلگ گذاشتم چاپ کرده و یه آلبوم درست کرده. و همه جا این آلبوم باهاشه. کیان داره بزرگ میشه و اونا نمیبیننش.  و فقط میشنون. کیان خندید.کیان غلت زد....کیان  مامان گفت............خیلی خیلی دلتنگشن. راستی کیان تو ارومیه اسمهای مختلفی داره مثل   شاه، سلطان، ارباب، شاه داماد و....

 

خلاصه این پدر بزرگا و مادربزرگای کیان در یک حس مشترکن و اون دلتنگی برای بچه اول(که اتفاقا دخترشونم هست) و نوه اوله. خدا برامون حفظشون کنه و این فاصله ها رو کمرنگتر کنه انشالله. کیان اجازه تایپ نمیده.............

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامانی کسرا
8 شهریور 92 23:45
وای که چقدر این مطلب قشنگ بود و من و ناراحت کرد
هی مادر جان هی هی
امان از روزگار امان از تقدیر امان از...
خدا حفظ کنه همه بزرگترا رو واسمون


آخی عزیزم نمی خواستم ناراحتت کنم. انشالله هرچه زودتر میای اینجا و همدیگه رو میبینید و مامان اینا هم با کسرایی کلی کیف میکنن.

مامان پریباوبابارسول
9 شهریور 92 9:38
بزرگترین ارزوی ماخوشبختی وسلامتی شماست هرچقدرهم که دورباشیم بازم باهمیم دوستتون داریم
خاله زهرا
9 شهریور 92 9:40
قربون نومون بشم خدا ولی دلتنگی خاله کمترازمادربزرگ وپدربزرگ نیست ااا
مامان ساینا
9 شهریور 92 11:48
عززززیزم چه پست جالبی
خدا همشونو براتون حفظ کنه
من از عکس باباتون خیلی خوشم اومد ببین باچه عشقی نوه ی نازشو خوابونده روپاش
عالیه این عکس و همینطوراینکه گفتی تمام عکساشو چاپ میکنن.. واقعا خوش به حال کیان جونمه باببزرگا و مامان بزرگای مهربووووووون کیان جونم از وجودشون نهایت استفاده رو ببر عزیزم


مثل هیچکس
12 شهریور 92 13:46
اخه تورا خدا ببین پدرتون چه جوری کیان جون را روباعشق روپاهاش خوابونده خدا براتون حفظش کنه وسایه شون را از سرتون کم نکنه من که دیدم خیلی لذت برم کاش نزدیک هم بودید تا از بودن در کنارشون ارامش میگرفتید .این محبت کردن را نمیشه هیچ جای دیگه دنیا پیدا کرد فقط مخصوص بابا بزرگای خوب خودمونه قدرش رابدونید .بابا بزرگ عزیز خیلی دوست داریم خدا سایتون را سر دختر ونوه گلتون کیان جون حفظ کنه ایشالا .


مرسی عزیزم که به ما سر زدید. انشالله خدا همه بزرگترا رو برامون حفظ کنه.

مامانی غزل جوون
4 آذر 92 10:59
قشنگ بود