بیماری کیان
سلام سلام سلام
بعد از چند روز تاخیر بالاخره تونستم بیام و یه دستی به سر و گوش این وبلاگ بکشم. معذرت میخوام از تمام عزیزانی که دیر به نظراتشون پاسخ دادم. مخصوصا abiem
تو چند روزیکه گذشت یک ویروس خبیث به کوچک خان ما حمله کرده بود و نی نی ما رو مریض کرده بود. بچه ام تب داشت و بی اشتها شده بود. خدا شکر دوره نقاهت گذشت و کیان ما داره کم کم خوب میشه.
این روزا خیلی سرمون شلوغه. تا چند روز دیگه عروسیه دایی مهدیه و ما داریم میریم ارومیه. به همین دلیل مشغول جمع کردن ساک و خرید بلیط و انجام کارهای عقب افتاده ایم. کیان هم اصلا همکاری نمیکنه. خیلی خیلی شیطون شده. جیغ زدن یاد گرفته و برای هر درخواستی که داره جیغ میکشه. شیر میخواد جیغ میزنه. حوصله اش سر میره جیغ میزنه،جاش کثیف باشه جیغ میزنه و............. . دیشب اونقدر سردرد داشتم که دو تا استامینوفن کدوئین خوردم و تا صبح صدای جیغش رو تو خواب میشنیدم. یه اتفاق بد دیگه اینکه،قبلا کیان شب که میخوابید تا صبح بیدار نمیشد و من تو خواب بهش شیر میدادم ولی حالا شبا حداقل دو بار بیدار میشه و تا رو پام نذارم و یه ربع تکونش ندم نمیخوابه. .اینم از روزگار ما
فکر کنم تا به ارومیه برسیم و یه کم جا بیفتیم دیگه نتونم بیام و مطلبی بنویسم . پس فعلا خداحافظ