کادوهای دندونی کیان
سلااااااااااااااام. خوبین انشالله؟
ما که هم خوبیم هم بی حالیم. چون امروز سفر ما به خونه مون فعلا یک روز عقب افتاد. به میمنت هفته پژوهش دو تا از مقالات مامان پریسا مورد پذیرش قرار گرفته اند و صبح سه شنبه به جای اینکه مامان پریسا در جوار همسر نازنینش از زندگی لذت ببره باید بره همایش و در مورد نانو لایه ها سمینار ارائه بده.
چه کارش میشه کرد ، ما که سه ماه روی خونه مونو ندیدیم این یه روزم روش. زندگی همینه.................
بگذریم ............
امروز فرصت شد بیام و عکس کادوهای دندونیه پسرم رو براش بذارم تا یادگار بمونه.
البته همشونو براش نگه میدارم مثل همه کادوهایی که تا حالا از مادربزرگا و عمه و خاله اش گرفته. دست همه تون درد نکنه. خیلی زحمت کشیدین. دوستتون داریم و بووووووووووووووووووووووس
این ساعت کادوی خاله المیراست. کیان خیلی دوسش داره. مرسی المیرا جون
این چراغ خواب شده عصای دست من. وقتی کیان نگاهش میکنه حواسش پرت میشه و شیرش رو میخوره
و در آخر: اینم گل پسر ما
دیروز بابا رضا زنگ زده و با ما بسی دعوا کرده که چرا تو هیچ کدوم از عکسای کیان ، موهاش رو شونه نمیکنی؟؟؟؟؟؟
به خدا رضایی این پسرت موهاش به طرز عجیب غریبی بلند شده. کیان اول فقط کاکل وسط رو مو داشت. الان بقیه جاهای سرش هم بلند شده ولی این وسطیا کلا از کنترل خارج شدن.
منم دلم نمیاد دور از بابا رضا موهای فسقلی رو کوتاه کنم. انشالله برسیم خونه با باباش یه فکری برای این گیسوان پسرمون بکنیم.
کیان کوچولو مبارکت باشه نفسم. انشالله همه دندونات به راحتی در بیان . دست همه مهربونایی هم که برا پسرم کادو خریدن درد نکنه. ممنونیم