کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

پسرم اسطوره دنیای منی

یه دندون دیگه

1392/9/12 19:47
247 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااااااااااااااام

بزارین همین اول کاری قربون دل دوستام برم که در نبود ما دلشون میگیره.قلبقلبقلبقلبقلبقلب

اصلا درس و دانشگاه و امتحان میانترم و سمینار برن به ....، دوستان عزیز و وبلاگ بازی رو عشق است. اینهمه خوندیم چی شد؟؟سبزسبزسبزسبزسبزسبز

ولی به خدا خیلی درگیرم. این روزهای آخر کلی امتحان و سمینار دارم. همه اینا یه طرف، هفته پژوهش و درگیری برای مقالات اونم یه طرف.

بگذریم............

دیروز تهران که بودم ، یه اس ام اس از خاله زهرا بهم رسید به این عنوان

                                                                           "مژده مژده، کیان یه دندون دیگه هم در آورده"

وای خدای من اگر بدونین چقدر از فهمیدن این موضوع خوشحال شدم. ثانیه شماری میکردم کلاس تموم شه و من برگردم ارومیه پیش گل پسرم.

البته دندوناش فقط نیش زده. یکی از دوستام دندون پزشکه و بهم گفت ممکنه حتی دو ماه طول بکشه تا دندونش کامل از لثه بیاد بیرون و به چشم خوب دیده بشه. فعلا لمسیه. (تاچهخنده) ولی  انشالله به زودی قابل رویت برای همگان میشه.

دو هفته دیگه باید بریم خونمون. بعضی وقتا از ذوق ته دلم یه طوری میشه.  قنج میره از خوشحالی.

از یه طرف هم وقتی به حجم کارایی که باید تو همین دو هفته سرو سامون بگیرن فکر میکنم سرم گیج میره.

این روزا که من درگیرم، رسما تمام کارای کیان افتاده گردن مامان پریبا. خدا خیرش بده. خیلی مدیونشم. من آرامش خاطری رو که حین کار و مسافرت و درس خوندن دارم مدیون مادرم و نگهداریش از کیان میدونم. انشالله بتونم فقط یک ذره از محبتاش رو جبران کنم.قلب

 

آقا امروز یه پیرزن یه چیزی راجع به دندونی پختن برا بچه ها تو جلسه قرآن به مامانم گفته،که من دود از کله ام بلند شد و راضی شدم که فردا دندونیه مخصوص ارومیه ایها رو بپزم و پخش کنم.

گفته اگه واسه بچه زود دندونی نپزن، بچه تو دلش گریه میکنه و میگه کاش گهواره منو میفروختن برام دندونی میپختن ، اونوقت درد دندونم آرووم میگرفت.

خدایا توبه..................من تسلیم.................. این حرفا تو سال 2013 ............ خدایا بازم توبهعصبانی

 

خلاصه که قراره فردا برای پسرم دندونیه مخصوص بپزم. حالا فردا عکس دندونی رو با طرز پختش براتون میزارم تا اگر یکهو بچه تون دندون درآورد کار به فروش گهواره و گیس کشی و آبروریزی نکشه.زبان

از بازیای جدید کیان ،کمد بازیه. اینطوری...

مثلا اون تو قایم میشه تا یکی پیداش کنه و بگه "دالی" ، کیانم غش غش بخنده.

 

کلا عاشق بازیه. یه نفر رو میخواد که بیست و چهار ساعت باهاش بازی کنه. عاشق هیجانه. مثلا دوست داره بغلش کنم با هم محکم بدوییم. یا بریم تو حموم با صدای بلند آب بپاشیم بالا و هورراااا بگیم. یا پاهای من اله کلنگ بشن و کیان بشینه روشون و بالا پایین بره. (من در نوع خودم بسیار پرکاربردم. میشه از من جای سرسره و اله کلنگ کودک و گاهی اسب پیتیکو پیتیکو استفاده کرد. یه پریسا بخر یه  عمر حالشو ببر)نیشخند

خلاصه  دوستان عزیز، چرخ روزگار داره میچرخه و ما رو هم دنبال خودش میکشه. البته ما هم این وسط بیکار نیستم و مثل خیلیا خودمون رو به طور مطلق نسپردیم به دستش. خودمونم داریم یه کارایی برای بهبود زندگی میکنیم. حالا نتیجه اش و آخرش چی بشه، خدا میدونه. ما راضییم به رضای خدای مهربونمون. هر چی نظر خودش باشه.

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خوشنود باشی و ما رستگار

خدایا خودم و خانواده کوچکم رو به تو میسپارم.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مثل هیچکس
12 آذر 92 20:09
مبارک باشه گل پسری ولی خدایش ما هم که ایلام هستیم همین که دندون جونه زد آش دندونی رو میپزیم ،بعضیها هم میزارن خوب که رشد کرد میپزن بستگی به مامان بزرگا داره که پیرزنای همسایه چی بهشون بگن وکی یادشون بندازن .خدا خیر مامان پریبا بده که اگه نبود عملا شما نمیتونستید به کاراتون برسید ایشالا بتونید جبران کنید .مثل اینکه زیادی وراجی کردم
قویترین مامان دنیا
پاسخ
نه عزیزم این چه حرفیه. مثل همیشه استفاده میکنیم از مهربونیتون.
المیرا
12 آذر 92 21:20
دندون نو مبارک کیان جون قابل توجه دوستان اون پیرزن کسی نبوده جز مادر بنده
قویترین مامان دنیا
پاسخ
نه بابا المیرا جون. من میدونم کی بوده. خودشم پریروز تو کوچه بهم گفته. به زهرا میگم بهت بگه کی گفته.ف.ا.ط.م.ا.خ.ا.ن.م.
مامان ایمان
12 آذر 92 22:41
سلام خوشگل خاله دندون جدیدت مبارککککککککک الهی خاله فدات شههههههههههه عزیزمیییییییییییییییییی
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مرسی خاله جون. از طرف ما این گلا و ماچای آبدار تقدیم به شما و ایمان جونمون
المیرا
12 آذر 92 23:35
اخه مامان سر افطار که داشت سفارشات خاله پریبا رو بجا میورد ( دعای خیر برا کیان و شما ) برام تعریف کرد چی شده . کلا دندون کیان جون بحث داغ اهل محل شده
قویترین مامان دنیا
پاسخ
قبول باشه روزه شون انشالله. مرسی بابت دعای خیرتون. چه جالب. خیلی جمله ات باحال بود. اینکه گفتی : "کلا دندون کیان جون بحث داغ اهل محل شده" فکر میکنم در آینده که کیان وبلاگ خودش رو بخونه خیلی از این جمله ذوق کنه. در هر صورت ما خیلی ارادت داریم خدمت شما و مامان عزیزتون المیرا جون.
فریده
13 آذر 92 7:35
خدا خیر بده به مامانتون که اینقدر هوای شما رو داره و به کیان جون می رسه . ولی باور کن بری کرمان از عهده نگهداری کیان برنمی آی . آخه منم شرایطم مثل شماست و از صبح تا شب پرهام کنار مامانمه و پنچ شنبه و جمعه که با منه همش دعا می کنم زودتر شنبه بشه چون نمی دونم چطور با پرهام سرو کله بزنم، چطور بهش غذا بدم و خلاصه اوضاعی دارم . خدا عمرشون بده . در مورد آش دندونی هر جایی یه رسم دارن . مثلا شیراز اصلا آش دندونی درست نمی کنن منم واسه پرهام درست نکردم . بیچاره پسرم چقدر توی دلش گریه کرده بوده
قویترین مامان دنیا
پاسخ
فریده جون من اونقدر تو حسرت خونه خودم و زندگیه سه نفره هستم که همه سختیهاش رو به جون میخرم. ولی واقعا به نظرمن مامانم تا قبل به دنیا اومدن کیان هر چی لطف به من کرده یه طرف، الانم یه طرف. خیلی خیلی ممنونشم. خدا مادر شما رو هم براتون حفظ کنه و سایه اش بالا سر شما و پرهام جونم باشه انشالله
مریم
13 آذر 92 9:14
سلاااااااااااااااااااام,دندون جدید مبارک عزززززززززززززززززززیزم امیدوارم شما مثل پارسای من مامان و بابا ودیگر دوستان رو گاز گازی نگنی با این دندونای تیزت پیشا پیش آش دندونی هم نوش جانت پریسا جونم کلا بچه که به دنیا میاد خوش به حال اهل محل میشه
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مرسی مریم جونم. اتفاقا انقدر یه گاز گرفتن علاقه داره.پارسا جونمو ببوس گلم
مهسا
13 آذر 92 14:26
وای پریسا جون درکت می ککنم این هفته به شدت درگیر بودم. هفته که کلاسا رو تعطیل کردم رفتم. برگشتم هفته کلاسهای خودم+ کلاسهای جبرانی ....واقعا خسته بودم. از صبح تا عصر انقدر تو کلاسا حرف می زدم که دیگه شب نا نداشتم حرف بزنم و صدام گرفته بود. دست مادر و مادر شوهرم درد نکنه.. که این هفته خیلی هوامو داشتن و کار خونه و آشپزی اصلا نکردم.(هر چند روزهای عادی هم به لطفشون کم کار خونه می کنم.) وای ...فروش گهواره جهان سوم یعنی همین وای می دونم چه حسی داری بر می گردی پیش عشقتایشالا به خوبی خوشی سپری می شه عزیزم. راستی هر پریسایی که پریسای ردیف اول نیست.
قویترین مامان دنیا
پاسخ
مرسی همکلاسی. چاکرتیم داداش
مامانی کسرا
13 آذر 92 21:19
خسته مباشی پریسا جان انشالله زودی همه چی مرتب بشه و برگردی رفسنجان! اما فک کنم دلتم واسه مامان اینا تنگ بشه هااااااا
قویترین مامان دنیا
پاسخ
آره حتما تنگ میشه ولی الان اونقدر دلتنگ رضا و خونه خودم هستم که نگو. کلا تقدیر من اینه. هیچ وقت نمیشه همه عزیزانم رو کنار هم داشته باشم. راضیم به رضای خدا
مریم
17 آذر 92 16:06
چقدر قشنگ بود چه گزارش کامل و جامعی