این چند تا جمله زیبا، یادگار بمونه برای پسرم
-
دیروز، امروز، فردا;
عمـــر
حکایت همین سه روز است...
دیـــروز
آمد و رفت...
فـــردا
همواره مجهول است...
با این حساب،
عمـــر
فقط یک روز است
و آن هم
همین امـــروز است!
-
لیک هرگز نپسندیم به خویش،
که چو یک شکلکِ بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم!
بی غمی عیب بزرگیست که دور از ما باد...
"شاد بودن هنر است گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد !..."
-
ذهن ما باغچه است
گل در آن باید کاشت
گر نکاری، گلِ من
علف هرز در آن می روید
زحمتِ کاشتنِ یک گل سرخ
کمتر از زحمتِ برداشتنِ هرزگیِ آن علف است...
-
در میان هر سیب
دانه ی محدودی ست
در دل هر دانه، سیب ها نامحدود
چیستانی ست عجیب
دانه باشیم نه سیب
-
هیچکس عصبانی نیست!
هیچکس سوار بر اسب نیست!
هیچکس را در حال تعظیم نمی بینید!
در بین این صدها پیکر تراشیده، حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد!
این ها اصالت ما هستند:
مهربانی، خوشرویی، قدرت، احترام، ادب، نجابت
-
از یک شمــع
هزاران شمع می توانند روشنایی بگیرند،
بدون این که زندگی آن شمع کوتاه شود!
"شــادی با قسمت کردن هرگز کم نمی شود".
-
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین،
بگذار همانجـــا بماند
فقط از لابلای اشتباهاتت،
یک "تجربه" را بیرون بکش،
قاب کن و بزن به دیوار دلت...
- و در پایان، اینم وصیت من به پسرم:
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت، دلگیر مباش
تو با تمام مهربانی هایت زیباترین معصوم دنیایی...
من خدایی را میشناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان میبارد...
اما یکی سپاسش میگوید و هزاران نفر کفر!
چرا میپنداری باید بهتر از خدا تو را قدردانی کنند؟!
پس نرنج از ناسپاسیشان و برای شادیشان بکوش...
با مهربانی روحت به آرامش میرسد...
تو با مهرت بال و پر میگیری...
خوبی دلیل جاودانگی توست...