کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه سن داره

پسرم اسطوره دنیای منی

داریم میریم خونمون

1392/12/8 8:44
316 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااام. خوبین؟

من و کیان خیلی حال خوشی نداریم.

امروز داریم میریم تهران. دو سه روزی تهران کار دارم بعد از اونجا پیش به سوی خونه.

اینکه گفتم حالمون خوب نیست به چند دلیل:

1- دقیقا مثل دفعه پیش که بعد از دو ماه داشتیم میرفتیم خونه، کیان بازم عفونت خفیف گوش گرفته. باز هم ا.س.ه.ا.ل اسیدی و متاسفانه باز هم سوختگی شدید پاهاش.(باز هم گریه و جیغ و داد و بیقراری.....)

انگاری قراره من همیشه با چشم گریون از این شهر راهی بشم.

2- در دو هفته ای که گذشت به شدت مشغول تایپ پایان نامه ام بودم. (البته فقط شب تا صبح .چون در طول روز کیان اصلا اجازه نمیداد)250 صفحه فرمولِ محض. دیروز بردم یه نسخه شو تحویل استاد ارومیه ام دادم. وقتی منو دید خیلییییییی تعجب کرد. میگفت شکل روح شدی. میگفت مگه آدم تو دو هفته میتونه اینقدر خسته و به قول خودش شکسته بشه....

خلاصه بماند یه سری تغییرات قرار شد تو این 250 صفحه انجام بدم.

دیشب تا صبح نشستم درستشون کردم. صبحی پا شدم با لپ تاپ برم پای بخاری بشینم، سرم گیج رفت با کله و لپ تاپ خوردم زمین. خودم به درک ... لپ تاپم شکست.   نمیتونم بهش فلش وصل کنم. همه اطلاعاتم مونده توش........

در یک کلام دارم میمیرم.

دیشب به وبلاگ همه دوست جونیا سر زدم. خیلیاتون مطلب جدید داشتین. خوندمشون ولی متاسفانه الان انقدر بدم که نمیتونم نظر بذارم.

میریم خونمون . ازاوضاع اینترنت  اونجا فعلا بی خبرم. شاید بازم تاخیرمون طولانی بشه.

پس تا دیدار دوباره به خدا میسپارمتون و ملتمسانه محتاج دعای خیرتونم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مثل هیچکس
8 اسفند 92 9:28
آخه چرا همیشه موقع رفتن کیان جون مریض میشه بابت لب تاب هم خیلی خیلی متاسفم ،درکتون میکنم توی اون اوضاع چه حالی شدین . ولی قسمت خوب ماجرا برگشتن شما سرخونه وزندگیتونه ایشالا که دیگه هیچوقت از زندگی وهمسرتون دور نیفتین وسه تایی کنار هم به خوشی بگذرونین .
مامان آرشیدا
8 اسفند 92 10:13
عزیزممواظب خودتو کیان جونی باش گلممنتظرتونیم عزیزم زود برگرد
مامانی غزل جون
8 اسفند 92 12:45
الهیییییییییی خیلی از خوندنشون ناراحت شدم ایشالله همه چی درست میشه دوست جونی ناراحت نباش چه بد آوردی واقعا دلم گرفت ولی خودمونیم نزدیک بود شما هم مث خواهر و برادرت ... وای وای وای... ایشالله با خبرهای خوش برگردی تا بیای و برامون از روزها ی خوش بنویسی برات دعا میکنم کارها به خوبی روبه راه بشه مواظب خودت باش اومدی به ما هم سر بزن و عکس های جدید دخملی ام و ببین با حضورت تو وب غزلک احساس خوبی بهم میدی آرزو میکنم همیشه شاد باشی
علي
8 اسفند 92 19:37
سلام وبت قشنگ بود روزنامه ديواريمو ببين مرسي -----
احساس جوانی
8 اسفند 92 20:14
الهی بمیرم پریسا جون ، چه اوضاعی شد تموم زحمتات هدر رفت وای خدا نکنه شاید ی راه دیگه هم باشه ، بلوتوث نمیشه کنی ؟ سی دی رایت نمیشه بکنی ؟ ببر جایی نشون بده شاید راهش انداختن موقتی ، خدایا حال کیان کوچولو رو زود خوب کن خدایا زحمات پریسا جون نذار هدر بره کمکش کن ، خدایا ازت خواهش میکنم کمکش کن ، انشالله
❤ملکه بنیتا❤
8 اسفند 92 23:42
سلام عزیزم توی نی نی گپ به اسم کبه بنیتا نی نیبنیتا برات درخواست دوستی دادم من همون طراح وبلاگ کیانم عسلم منتظرم بیای نی نی گپ
مهديه
9 اسفند 92 13:05
سلام پريسا جون اخي عزيزم تو چرا وقتي ميخواي بري اين اداها سرت ميادعجبااابيشتر مواظب خودت باش چون بايد سر پا باشي تا به كارا وكيان جون برسي خوبانشالا كارات زودي روبه راه بشه وزدي بياي باز از حالت بهمون خبر بدي منكه بيصبرانه منتظرم
مامان ساینا
10 اسفند 92 0:26
الهی بگردم سوختگی خیلی اذیتش میکنه پریسا جون اینجور مواقع شیر Lf بهش بده زود خوب ممیشه..عزیزم نگران نباش این نیزبگذرد.مواظب خودت باش
فریده
10 اسفند 92 8:02
دیگه گریه کردن بسه ، به این فکر کن که می ری خونه کنار بابا رضا، کیان دفعه قبل خوب شد حالا هم زود زود خوب می شه . به اون استاد لعنتی هم بگو بیا این لب تاپ من ، باشه واسه خودت هر کاری دلت خواست باهاش بکن . امیدوارم موقع رفتن کیان اذیتت نکنه . ما اینجا به دعا گویی مشغولیم ، همه چیز درست می شه ، نگران نباش.
مثل هیچکس
10 اسفند 92 10:18
سلاااام امیدوارم الان که این کامنت رو میخونین خونه خودتون باشین . کیان جون حالش چطوره ؟ بهتر شده ؟؟؟ منتظر عکسهای تولد گلپسری هستیم .
مهسا
11 اسفند 92 16:03
سلام پریسا جون... چقدر کار داری... ایشالا خوب پیش می ره. نگران نباش. خدا بزرگه. الان حتما خونه خودت رسیدی.. خوشحال باش.. چند روز فرصت نبود نمی تونستم بهت سر بزنم. کاش زودی اینترنت داشته باشی واسمون از کیان جون و بابا رضا و حال و احوالت بنویسی.
مامانی غزل جون
11 اسفند 92 17:13
___*##########* __*############## __################ I LOVE YOU _##################_________*####* __##################_____*########## __##################___*############# ___#################*_############### ____################################# ______############################### _______############################# ________########################### __________### ##################### ___________###################### ____________#### ######## ####### _____________################# ______________############### _______________############# ________________########## _________________######## __________________###### __________________ #### __________________ ### ___________________ #
قویترین مامان دنیا
پاسخ
خیلی زیبا بود. ممنونم دوست گلم
مامان شایلین
12 اسفند 92 0:43
وای عزیزم الهی بمیرم فدات مثل اینکه شما باید همیشه با استرس و نگرانی راهی کرمان بشین خیی ناراحت شدم انشالله کیان جون هم زدو زود خوب میشه مامانی نگران نباش ، واسه لپ تابت هم ناراحت شدم حیف باشه زحماتت به هدر رفت اما فکر کنم راهکار داره میشه هاردشو درآورد و اطلاعاتشو بازیابی کرد.دعا میکنم انشالله سال جدید پر از شادی واسه خونواده جدا افتاده از هم باشه
آتــریـسـا جـون
12 اسفند 92 1:30
آخی خب ایشالله که کیان جون هر چه زودتر خوب میشه خب عزیزم انقدر زیاد از خودت کار نکش که وضعت این بشه حواست به خودت باشه ایشالله که همه چی حل میشه ، ما هم منتظرتون می مونیم
خاله محدطاها
12 اسفند 92 10:22
سلام مامان پریسا خیلی سخته بچه یه چیزش بچه من خودم شخصا خیلی برات دعا میکنم که شاد شاد وارد سال جدید بیشد ولی واقعا خدا قوت انشاا... کیان جونم خوب خوب میشه به لطف خدا
فریده
12 اسفند 92 10:25
دلم براتون تنگ شده ، کجایید؟ کیان خوبه ؟ اوضاع خودت روبراهه؟ راحت رسیدی؟ مواظب خودت باش. به فکر دل ما هم باش
مامانی غزل جون
12 اسفند 92 15:06
نیومدین هنوز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان لیانا
13 اسفند 92 3:08
عزیزم انشالا بلا از کیان عزیزم دور باشه..پریسا جون انشالا در اولین فرصت از حالتون با خبرمون کن
مثل هیچکس
13 اسفند 92 11:23
دلمون براتون حسابی تنگ شده پس کجایین مامان پریسا ؟؟؟؟؟؟؟ما به حضور همیشگیتون عادت کرده بودیم کیان جون چطوره حالش بهتره ؟؟؟؟؟زودتر بیاین ومارو از نگرانی در بیارین
فریده
13 اسفند 92 11:56
دلم برات تنگ شده ! هر جا هستی شاد باش.
زندگی من
13 اسفند 92 15:21
سلام پریسا جون ، دلمون براتون تنگ شده ، حالتون چطوره ؟ کیان جون پاش سوخته بود خوب شد ؟ خودت خوبی ؟ چکار کردی برا پایانامه و لپ تاپت ؟
فریده
14 اسفند 92 15:49
دل من تنگ شده و دنبال یک پریساست.
مریم
15 اسفند 92 6:16
الهی بمیرم!!!!!!!!!!!! خیلی ناراحت شدم. فقط می تونم برات دعا کنم دوست خوبم امیدوارم خیلی زود همه چی روبراه بشه پریسای عزیز
ماماني كسرا
15 اسفند 92 10:06
اخي عزيزم از مامان شنيدم بچه خيلي مريض شده خدا كنه زودتر خوب شه خدا كنه مشكل خاصي نداشته باشه و به زودي شاد و سر حال ببينمتون
مهسا
16 اسفند 92 16:40
پریسا جون ن ن سلام عزیزم. خوبی؟؟ کیان جون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟ مشکلات حل شده ایشالاا ا ا ا منتظر خبرهای خوبت هستم.
مامانی غزل جوون
16 اسفند 92 21:14
ما همچنان منتظر خبرهای خوش از شما هستیم دوست جو.نی زودتر بیا دلمون براتون تنگیده شدییییییییییییییییییید