کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

پسرم اسطوره دنیای منی

پدرانه

سلام سلامی از جنس کودکی سلامی از جنس لبخند از محبت مادرانه و از عشق پدرانه. کیان عزیزم سلام . کلمات در برابر عشق کوچکند و زبان ناتوان از گفتن جملات. تو کیستی که دنیا را دگرگون ساخته ای در پیش چشمانم. رنگها به یمن وجودت ترانه میخوانند و فصلها همیشه بهارند برای من. بودنت معنا میبخشد به بودنم به زندگیم و به امیدم که تویی و لحظه های تو . چگونه میتوان به تصویر کشید بودنت را ،نه هرگز ،تو را باید سرود باید زندگی کرد در اغوش کشید بویید و پرستش نمود. لمس عشق در نوازش تو معنا مییابد و دیدن خوشبختی در کنار تو . آری چه نیک نوشت سرنوشت مرا روزگار انجا که تو را نصیبم نمود پروردگار. دوستت دارم کوچک است اما ساده،به سادگیش نگاه کن  و...
11 آبان 1392

پایان هفت ماهگی

 با چند روز تاخیر سلام امروز سومین روز از هشت ماهگیه کیانه و من فرصت پیدا کردم که بیام و یه کم در مورد کارای کیان تو هفت ماهگی بنویسم.   در ماهی که گذشت.... کیان کاملا غلت میزنه، بدون کمک میشینه.   غذا خوردن رو شروع کردنه و غذای مورد علاقه اش آبگوشت و سوپ مرغه.     خیلی از میوه ها رو تست کرده و میوه مورد علاقه اش موز و خرمالوا     به غذا و میوه بیشتر از شیر خشک خودش علاقه نشون میده . تو شش ماهگی بهش حریره بادوم میدهدم ولی این ماه اصلا حریره نخورد. در عوض سرلاک برنج و سرلاک گندم و میوه رو جایگزینش کردم که با شیرش قاطی میکنم. هنوز از دندون خبری نیست. این ماه خیلی سرما...
10 آبان 1392

خانواده کوچک ما

بچه که بودم آرزو داشتم ماه و ستاره های آسمون رو بردارم و تو اتاقم بذارم... بزرگتر که شدم فهمیدم آرزوهام خیلی رؤیایی و دست نیافتنیه ... ولی الان میبینم که ماه و ستاره های واقعی رو همین الان تو خونم دارم ... همسرم و پسرم       خدایا شکرت به خاطر وجودشون،سلامتیشون و آرامشی که در کنارشون دارم.     ...
8 آبان 1392

بابا آمد........

سلاااااااااااااااااااااااااااااام یه سلام سرحال و شنگول منگولی مخصوووووووووووووووووووص چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون همونجوری که چند تا از دوستان عزیزم حدس زده بودن بابا رضا اومده.هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا چند روز پیش بابا رضا خبر دادن که اگه بتونن دوشنبه میان تهران تا بعد کلاس من با هم بیایم ارومیه. شب که داشتم از ارومیه می رفتم دل تو دلم نبود که بعد از سی و چهار روز عشقم رو می بینم. ( البته بماند که روزگار نامرد چشم دیدن خوشی منو نداشت و یک ویروس سرماخوردگی عظیم در حد آنفولانزا فرستاد و منو تا رسیدن بابا رضا نقش بر زمین کرد.)  وقتی تو ترمینال تهران رضا رو از دور دیدم دنیا از آن من شد. خدایا شکرت . اگر نمیومد دیگ...
7 آبان 1392

قالب وبلاگ جدید

سلااااااااااااااام، من برگشتم حتما متوجه تغییر قالب وبلاگ پسرم شدید. چند روز پیش که داشتم یه مطلب جدید برای کیان مینوشتم اتفاقی با گروه طراحان قالب وب نگر آشنا شم. خیلی وقت بود که تصمیم داشتم یه قالب جدید برای کیان سفارش بدم. وقتی با این گروه آشنا شدم و نمونه کارهاشون رو دیدم ،به قول معروف معامله مون سر گرفت . یه قالب شبیه یکی از کارهاشون سفارش دادم. فرداش کارم آماده بود. همون چیزی بود که سفارش داده بودم ولی اصلا فکر نمیکردم چیزایی که تو نظرم بود، کنار هم این شکلی در بیان. کار همون سفارش من بود ولی من نپسندیدم. فکر میکردم مثل بقیه طراحان این گروهم تغییرات انجام نمیدن. ولیییییییییییییییییییییییییی گروه وب نگر عالی ترین نمونه مشتری مدا...
7 آبان 1392