شله زرد تاریخی
سلاااااااااااااااااام ماجرای شله زردا از این قراره که: خاله زهرا یه نذر شله زرد ،تو محرم اول زندگی مشترکش داشت. یه نذر کوچولو . در حد فامیلای درجه یک. (داخل پرانتز بگم که ما خیلی خانواده کوچیکی داریم و همه فامیلای بابا و مامان من از نوع درجه اول یعنی خاله عمه دایی عمو با بچه ها و نوه ها شون 40 نفر میشیم. همگی رو هم فکر کننننن) من خیلی کدبانو نیستم ولی به واسطه نذرهای فراوونی که همیشه داشتم دیگه تو پختن شله زرد و آش نذری اوستا شدم. خدا قبول کنه ایشششششششالله. بنابراین وظیفه خطیر پختن نذری به عهده من افتاد. صبح زود رفتم دانشگاه و کارامو انجام دادم. برگشتم کیانو برداشتم و رفتیم خونه خاله زهرا. و مامان پریسا دست به کار شد......
نویسنده :
قویترین مامان دنیا
20:30