کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

پسرم اسطوره دنیای منی

تولد بابا رضا جووووووووووووووووووونمووووووووووووووون

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام یه سلاااااااااااااااام از سر خوشی و  خوشحالی.(خدا رو شکر) بعد از خوب شدن کیان از کرمان اومدیم رفسنجان خونه خودمون. وااااااااااااااااااااااااااااااااای بهشت که میگن همین خونه خودِ آدمه. آرامش آرامش و آرامش. زیباترین تفسیر از خونه خودم همینه. مِستِر کیان دو روز اولی که خونه خودمون بودیم افسرده تشریف داشتن. آقا دلشون برای ارومیه و ارومیه ایها تنگ شده بود. همش دنبالشون میگشت. زهرا زهرا یه لحظه از زبونش نمی اُفتاد. تو تمام مدت این دو روز دو کلمه حرف نزد. اصلا نخندید. اصلا بازی نکرد. به شدت خواب آلوده بود. این عادتش به من رفته. منم وقتی خیلی ناراحت و افسرده باشم خوابم میگیره. کیان نارااااااااا...
17 اسفند 1392

داریم میریم خونمون

سلاااااااااااام. خوبین؟ من و کیان خیلی حال خوشی نداریم. امروز داریم میریم تهران. دو سه روزی تهران کار دارم بعد از اونجا پیش به سوی خونه. اینکه گفتم حالمون خوب نیست به چند دلیل: 1- دقیقا مثل دفعه پیش که بعد از دو ماه داشتیم میرفتیم خونه، کیان بازم عفونت خفیف گوش گرفته. باز هم ا.س.ه.ا.ل اسیدی و متاسفانه باز هم سوختگی شدید پاهاش.(باز هم گریه و جیغ و داد و بیقراری.....) انگاری قراره من همیشه با چشم گریون از این شهر راهی بشم. 2- در دو هفته ای که گذشت به شدت مشغول تایپ پایان نامه ام بودم. (البته فقط شب تا صبح .چون در طول روز کیان اصلا اجازه نمیداد)250 صفحه فرمولِ محض. دیروز بردم یه نسخه شو تحویل استاد ارومیه ام دادم. وقتی منو دید خیلیی...
8 اسفند 1392

کیان و پایان یازده ماهگی

سلااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااام صدتا سلااااااااااااااااام به روی ماهتون خوبین؟ ما هم خوبیم خدا روشکر. کیان کوچولوی ما داره آخرین روزای یازده ماهگیشو سپری میکنه.   هنوز همون دو تا دندون رو داره و خبری از دندون جدید نیست. هر چند خارش لثه ها به شدت اذیتش میکنه. از وضعیت غذا خوردن وشیر خوردنش خیلی راضی نیستم. یه روز میخوره، سه روز نمیخوره.   چهار دست و پا رفتنش خوبه خوبه. همش باید مواظبش باشیم که وارد مناطق ممنوعه نشه. دایره لغاتش افزایش پیدا کرده. خیلی جالبه که همه کلماتی که صحبت میکنه فارسین، در صورتیکه شبانه روز داره مکالمات ترکی میشنوه. البته به جز بابام و مهدی همه با خود کیان فارسی حرف م...
4 اسفند 1392

این چند روز

سلاااااااااااام خوبین عزیزانم؟؟؟؟؟؟ ما هم خوبیم خدا رو شکر. تجدید قوا کردیم .   اول از روز اومدن رضا بگم.رضا ساعت 9 شب میرسید.قرار بود با مامانم و کیان برم دنبالش.     خیلی دلم میخواست با کیان دو تایی بریم دنبالش ولی میدونستم که حتما باید یکی باشه که کیان رو تو ماشین نگه داره. از خونه اومدم بیرون. کیان هم بغلم بود. سوار شدیم. ماشینو روشن کردم. مامانم هنوز از خونه بیرون نیومده بود، دیدم که موقعیت الانم برای رانندگی بد نیست. یهو زد به سرم و حرکت کردم. مامانم از خونه اومد بیرون دید ما داریم میریم. اومد سمت ماشین که من گفتم تو نیا ما دو تایی رفتیم. از اون صحنه فقط صدای جیغ مامانم که میگفت وایستا منم بیام. تنهایی ...
28 بهمن 1392

تولد زندایی شیما

و چه لطیف است حس آغازی دوباره و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای تنفس... و چه اندازه عجیب است، روز ابتدای بودن!! و چه اندازه شیرین است امروز روز میلاد... روز تو... روزی که تو آغاز شدی!!! ‏”تولدت مبارک زندایی”   شیمای عزیز،تولدت مبارک . . . ...
25 بهمن 1392

چگونه کودکانی با شخصیت تر داشته باشیم؟

والدين ضمن اين که مقداری از خصايص خود را به فرزندانشان بطور موروثی منتقل می کنند، بايد بکوشند شخصيت آنها را طوری شکل دهند که آنان به آسودگی با محيط اطراف و مردم اجتماع خويش سازگاری بيابند و در زندگی روزمره خود دچار مشکلات اساسی نباشند؛ البته اين موضوع حائز اهميت است که از يک پدر و مادر دارای شخصيت متعادل اجتماعی انتظار می رود فرزند را از مراحل اوليه تولدش چنان پرورش دهند که در تمام مراحل زندگی دارای شخصيتی انسانی و روحيه متعادل روانی باشد. شخصيت از ديدگاه علم روان شناسی به اين شکل تعريف شده است: شخصيت عبارت است از کل خصوصيات انسان، پس همه افراد در هر سن و موقعيتی دارای شخصيت هستند. به گفته پاره ای از روان شناسان شخصيت از ابتدای تولد ت...
18 بهمن 1392

تقدیم به دوستان گلم

سلااااااااااااااام دوستای گلم. خوبییییییییییین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از مطلب دیروز متوجه شدم که خیلی از شما مامانای عزیز مثلِ من خاله قورباغه رو دوست داشتین ولی خُب شعراش یادتون رفته بود. گفتم بیام شعرش رو براتون بنویسم. شاید شما هم دوست داشته باشین برای نی نی تون بخونینش. آدرس جایی هم که بتونین کلیپ تصویریشو دانلود کنین میزارم براتون.   بچه جون، هِیییییییییییییییییییییییییییییییییی کی بود کی بود کی بود، اونو صدا کرد ؟ از بین صد تا بچه، بچه جونو سوا کرد ببین چه دسته گلیه ! فدات بشم الهی ! چه خوشگلی چه ماهی ! کله گنده داره   اما سواد نداره کی گفته بیسواده نه خنگه و نه ساده با زنداییش رفته به ...
15 بهمن 1392

زمزمه های مامان برای کیان

سلاااااااااااااااااااااام دیشب وقتی مامانم داشت کیانُ میخوابوند طنین لالایی اش منو یاد شعری انداخت که چند سال پیش برای اولین بار شنیدمش. چند سال پیش وقتی داشتم لابلای نوارای قدیمی میگشتم، یه نوار کاست پیدا کردم که روش نوشته بود: "پریسا" وقتی گذاشتمش تو دستگاه، صدای مامانمُ شنیدم که داشت برای من لالایی و شعر میخوند و صدای خودم که داشتم دَدَ و دِقِل دِقِل میگفتم. کلمه ای که الان کیان خیلی تکرار میکنه.مامانم میخوند: اِی دختر خوشگلم، امید جان و دلم بخند برای مامان، دنیا وفا نداره کلبه ی کوچک ما، بی تو صفا نداره مامان پریبا میگه من خیلی از شنیدن این شعر خوشحال میشدم.   *******************************************************...
14 بهمن 1392